ارتباط SIX SIGMS با ITIL
ارائه ي خدمات IT با کيفيت بالا و حداقل هزينه به عنوان يک اولويت براي مديران IT به شمار مي رود. به اين دليل که IT به جزء لاينفک تجارت و فرايندهاي حياتي تجاري تبديل شده است، نياز به همسو کردن اهداف کسب و کار با IT از اهميت زيادي برخوردار است. سوالاتي که در اينجا مطرح مي شود اين است که:
- چگونه مي توان اهداف کسب و کار با اهداف IT همسو کرد؟
- IT چگونه مي تواند بهبود کسب و کار و فرآيندهاي آن را قادر سازد؟
- IT چگونه مي تواند ارزش بالاي خود را در تجارت به اثبات برساند؟
در اينجاست که روش هاي بهبود کيفيت نظير Six Sigma و بهروش هايي نظير ITIL مي توانند به پر کردن خلأ بين IT و تجارت کمک کنند. به علاوه، ادغام اين روش ها به IT کمک مي کند تا به جاي درگير شدن در عمليات روزمره ، بر فعاليت هاي راهبردي که از اهداف تجاري پشتيباني مي کنند،متمرکز شود .
اگر چه Six Sigma فقط به IT تاکيد ندارد، چارچوب مستحکمي براي سنجش نتايج فرايند محصولات و خدمات را فراهم مي آورد. به خصوص Six Sigma در تکميل رويکرد فرايند کتابخانه ي زيرساخت IT (ITIL)، که استاندارد همه پذير مديريت سازمان هاي IT امروزي است، مفيد است.
هرچند ITIL مجموعه اي از بهروش ها را براي ارائه و پشتيباني خدمات IT فراهم مي آورد، کيفيت عملکرد خدمات يا نحوه ي بهبود آن را نمي سنجد. ITIL ، سازمان هاي ارائه دهنده خدمات IT را وادار مي کند که يک برنامه ي بهبود خدمات(SIP) داشته باشند اما توضيح نمي دهد که آنها چگونه بايد در عمل چنين برنامه اي را اجرا کنند. سوالاتي نظير “داده ها را چگونه جمع آوري کنم؟”، “چه داده هايي را بايد جمع آوري نمايم؟”، و “چگونه مي توانم از آنها نتيجه گيري کنم؟”، در ITIL پاسخي ندارند. در نتيجه Six Sigma را مي توان به عنوان يک روش مکمل براي بهبود کيفيت فرايندهاي ITIL نام برند.
برچسب:Six Sigma, شش سیگما, مقالات تخصصی